کتاب من peg4

 مدام. سوالات من برای دوستانم خسته کننده سوالات اونها برای من.  دوست داشتنی جالب چون حرف دلم رو جواب. و پاسخ گو بودم 

جالب اینکه تمام سوالات من جواب دارن واضح و مشخص.  پرسیدم اینجا صبح وشب وجود داره تاریکی وروشنی. نور سبز منو عادت داده هر شب روی دستاش بخوابم دنیا رو با چشمای خودش تماشا کنم  تو آرزو داشتن روز وشب با ستاره. یا بی ستاره خیلی راحت میتونم راحت به دست بیارم.  

 خداوند خیلی الرحمن الرحیم حتما منو  داره امتحان میکنه چرا منو امتحان. میکنه چرا? دنبال جواب سوالم بودم. پروانه گفت. شقایق. پل های پشت سرت رو خراب نکن. تو یه روز بر میگردی. به دنیای خودت 

سریع جواب دادم بیزارم از دنیای خودم 

جوابی به من داد و گفت سرد بوسه میزنی گرم  دل میبندی به آرزوهات. سرم رو به آسمان. به دنبال شکر خدا. میبینم کبوتری سفید. دور سرم میچرخه. توی نقطه دور. چه قدر قشنگ میچرخه.  توجهم رو از همه میگیره مدتی گذشت تا خسته شد قصد. نشستن داشت اما جایی پیدا نمیکرد  انگار تمام بد بختی

ام. از من فاصله میگرفتن. تمام عمرم روی آبی قدم میزدم  که پل عبورم غرورم بود. اگه زود شکست بی صدا شکست تنها شکست. بی دلیل صد بار تا هزار بار بابت بی رحمی دنیا شکست

یه احساس قشنگ دوست داشتن. تو دل کبوتر هست. که هیچ کس نداشته. با این زیبایی. چه بلند پرواز عشق چه آروم میشینه  روی دل. وقتی عشقش تمام بشه میمیره.  تین یعنی معنی کبوتر تو آرزوها

اون عشق اومده به دیدنم  تو دنیای نور سبز 

اون میدونه من قبلا عاشق بودم اما امروز نیستم پروانه من تقاص چی رو پس میدم. 

 

 

وبلاگ هنري...